روایتهای دست اول یک شهید مدافع حرم از حلبچه بعد از حمله شیمیایی
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۴۵۴۴۵
این واقعه هولناک هرگز از حافظه تاریخ بشریت پاک نخواهد شد. درباره حلبچه کتابهای متعددی نوشته شده است. اما یکی از جدیدترین کتابها که روایتی از یک شاهد عینی از حلبچه را در خود دارد، مربوط میشود به خاطرات شهید مدافع حرم، اسد الله ابراهیمی که با قلم مرتضی اسدی در قالب مستند داستانی در کتاب بهار آخرین فصل آمده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساعت دو نیمه شب بیست و چهار اسفند سال ۱۳۶۶ عملیات والفجر ۱۰ با رمز «یا رسول الله» در چند مرحله آغاز شد و این اولین حضور اسد الله در جبهه بود. با توجه به اهمیت منطقه عملیاتی والفجر ۱۰ این عملیات آثار سیاسی مهمی داشت رزمندگان اسلام در این عملیات اسناد و مدارک فراوانی مربوط به تاییدفعالیتهای ضد انقلاب در استخبارات شهرستان حلبچه به دست آوردند و ضربهای محکم به گروههای ضد انقلاب از جمله دموکرات کومله. وارد کردند.
سرعت اجرای عملیات دسترسی سریع یگانها به اهداف، غافلگیری دشمن و عقب ماندن از اهدافش سبب شد رزمندگان اسلام منطقهای به وسعت هزار کیلومتر مربع شامل سه شهر و بیش از هفتاد روستا را تصرف کنند یکی از نکات جالب و مهم این عملیات استقبال مردم کرد منطقه و پیشمرگان کردستان از رزمندگان ایرانی بود که نقش مهمی در پیشبرد عملیات داشتند. عراق در واکنش به استقبال مردم از رزمندگان و جبران آنچه در این منطقه از دست داده بود، شهرها و برخی روستاهای منطقه از جمله حلبچه را که محل استقرار اسدالله و سایر رزمندگان بود در ابعاد وسیعی بمباران شیمیایی کرد؛ در این حملات بیش از پنج هزار نفر از مردم بیگناه و رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند. نیروی هوایی عراق از انواع مواد شیمیایی از جمله گازهای اعصاب مانند سارین، وی ایکس، تابون و گاز خردل استفاده کرد.
جنازههایی که مثل مجسمه خشک شده بودند
اوضاع حلبچه عادی بود و مردم به راحتی در شهر رفت و آمد میکردند رزمندگان مشغول بازرسی مراکز دولتی بودند عراق از ساعت یازده صبح منطقه را با بمبهای جنگی بمباران میکرد. بسیاری از مردم برای در امان ماندن به زیر زمین منازل یا کوهستان پناه برده بودند. ساعت سه بعد از ظهر به یکباره چهره شهر تغییر کرد به طوری که خانهها، کوچهها و خیابانهای شهر پر از جنازههایی شد که مثل مجسمه در حالتهای مختلف خشک شده بودند. نفوذ گازهای سمی به همه جا باعث شده بود خیلیها دسته جمعی به شهادت برسند. سرعت و گستردگی بمباران و حجم وسیع تلفات موجب بهت و حیرت همه شده بود هیچ کس فکرش را نمیکرد صدام مردم کشور خودش را بمباران شیمیایی کند! فرمانده فریاد زد: یا فاطمه زهرا! شیمیایی زدن ماسک بزنید.
رزمندهها حین ماسک زدن از کوه بالا رفتند. سرعت دویدن و نفس کشیدشان بالا بود و ماسک به خوبی عمل نمیکرد پایین کوه ابر شیمیایی جمع شده بود. هواپیماهای عراقی بالای کوه را هم شیمیایی زدند! اسد الله و رفقایش بین دو ابر شیمیایی گیر کردند. راه فراری نداشتند و همه از دم شیمیایی شدند ماشین تویوتایی پایین کوه ایستاد و همه به زحمت سوارش شدند کوهی از آدم مثل تپه روی هم افتاده بودند ماشین به زحمت حرکت کرد و از میان گازهایی که به صورتشان میخورد خارج شدند.
اسد الله را به عقب منتقل کردند و تحت مداوا قرار دادند کمی که بهتر شد برای امدادرسانی به مردم به محل حادثه برگشت. هنوز خیلی تأثیر شیمیایی را در بدنش حس نمیکرد و عوارض خاصی ظاهر نشده بود.
دیدن جنازه آن همه کودک و زن بی گناه جگرش را میسوزاند. کودکان شیر خواره در آغوش مادرانشان جان داده بودند. مردمی که حین بالا رفتن از کوه شیمیایی شده بودند، جنازهشان روی تخته سنگها افتاده بود. تماشای آن صحنههای دردناک دل سنگ را هم آب میکرد. تا چند روز مشغول جمع آوری جنازهها بودند. هنگام امدادرسانی، یکی از دوستانش، سردرد شدیدی گرفت از شدت درد میخواست سرش را به دیوار بکوبد! هیچ داروی مسکنی همراهشان نبود. اسد الله پانزده کیلومتر پیاده به عقب برگشت و از عقبه گردان برایش دارو گرفت تا کمی آرام شود.
چند هفته بعد تسویه کرد و به تهران برگشت؛ حالا آثار شیمیایی بیشتر بروز کرده بود و کم کم پلک چشمش افتاد؛ طوری که بیناییاش را هم تحت تأثیر قرار داد و آن را خیلی ضعیف کرد.
انتشارات روایت فتح کتاب «بهار آخرین فصل» را به قلم مرتضی اسدی منتشر کرده است.
منبع: تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید مدافع حرم اسد الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۴۵۴۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که آدمها را به خود جذب میکندعسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهنربا گونهای است که آدم را جذب خودش میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش و نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده میشود که یک آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسه گونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا باعث میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.
کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: یک اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، بهخاطر همین برخی میآیند و میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم میبرند و آن بهخاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته اول درباره روایت این فیلم بهخاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی میبینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: برخی فیلمها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار میدهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و همرزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلمهاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225